یه بار زنگ ورزش با توپ محکم زدم به سر معلممون (از قصد نبود به خدا)برگشت گفت کار کی بود
منم بقل دستیم رو نشون دادم
اونم هیچی نگفت برگشت رفت
یعنی فهمیده بود منم؟
(کلاس زبان) یه بارم داشتم کاریکاتوره معلممون رو سر کلاس درس میکشیدم
همین طور که مشغول بودم دیدم سایه ای بالا سر ماست
به خودم نیاوردم یعنی فکر کردم پشت سریمه داره نگاه میکنه و ادامه دادم دیدم دستی امد و شاهکارم رو ازم قاپید
بله معلمم بود (مرد بود)با همون صدای کلفتش سرم داد زد و گفت این منم؟
منم گفتم اری شمایید
گفت وقتی دونمره از درست کم کردم میفهمی.
اون موقع بود که من به التماس افتادم
شیطنتام زیاده نمیشه همشو نوشت
شیطنت های من...!!!
-
مامان فرزانه(مامان نازنین)پنجشنبه 7 شهریور 1392 - 00:11
-
مامان امیرارشاپنجشنبه 7 شهریور 1392 - 08:49